شما چه یک استارتآپ و کسبوکار نوپا باشید و چه شرکتی قدیمی که بهدنبال تولید محصول یا سرویسی جدید است، برای روبهرو شدن با چالشها و موانعی که انتظارتان را میکشند به بازاریابی ماجراجویانه نیاز دارید. وقتی به آمارها و ارقام نگاه میکنیم، درمییابیم که بیشتر از ۹۰درصد استارتآپها و شرکتهای نوپا در ۵ تا ۱۰ سال نخست فعالیتشان از بین رفتهاند و وقتی به دلایل این سقوط زودهنگام مینگریم متوجه میشویم که عامل اصلی، چیزی نبوده مگر روشهای نادرست بازاریابی و انتخاب مخاطبان و جامعه هدف نامناسب. بازاریابی ماجراجویانه در این میان میتواند نقش نجاتدهنده و تغییردهنده قواعد بازی را برای شرکتها ایفا کرده و موجب بقای آنها شود؛ بهویژه زمانی که منابع محدود هستند و رقبا و چالشها بسیار.
بازاریابی ماجراجویانه برخلاف روشهای بازاریابی سنتی که عمدتا بر بودجه و استراتژیهای موجود اتکا دارند، به دنبال تطبیقپذیری و سازگاری پیدا کردن با شرایط موجود است. در واقع، بازاریابی ماجراجویانه بر برقراری ارتباط قوی و دائمی با مشتریان، فائق آمدن بر محدودیت منابع و استفاده از تجربیات پیشین برای پالایش تکنیکها و روشهای عملیاتی تمرکز دارد. به همین دلیل هم هست که تمام کسب و کارها و شرکتهای نوپا برای بقا و تداوم پیشرفتهای خود باید به طور دقیق بدانند که بازاریابی ماجراجویانه چگونه عمل میکند و چه تفاوتهایی با بازاریابی سنتی دارد و چرا به یک عامل کلیدی برای رشد شرکتها در بلندمدت تبدیل شده است.
بازاریابی ماجراجویانه چیست؟
بازاریابی ماجراجویانه یک رویکرد پویا و زنده است که بر اکتشاف، تجربه کردن و رشد استراتژیک تاکید دارد و بهترین و مناسبترین گزینه برای استارتآپها و شرکتهای ماجراجو و نوآور محسوب میشود. به طور کلی، موفقیت شرکتهایی که با حداقل منابع مشغول فعالیت هستند، به شدت به این بستگی دارد که دارای ذهنیت کارآفرینی بوده و در زمان تدوین و تعریف داستان برندشان، به طور کامل خلاق و نوآور باشند.
در بازاریابی ماجراجویانه، وظیفه رهبران و مدیران شرکتها این است که کشف کنند چه چیزی را به چه شکلی و به چه کسی باید فروخت و برای انجام این کار چه پیامهایی را باید تولید و ارسال کرد. بر این اساس، در بازاریابی ماجراجویانه تمام تلاش شرکت معطوف به این میشود که بفهمد کدام روشهای ارتباطی با مخاطبان دارای بیشترین و عمیقترین تاثیرگذاری است.
البته باید دانست که برنامهریزی و اجرای فرآیند بازاریابی ماجراجویانه، وظیفهای نیست که فقط بر عهده مدیران و کارکنان بخش بازاریابی شرکتها باشد، بلکه تمام ارکان شرکت و کلیه مدیران و کارکنان بخشهای مختلف باید در این مسیر مشارکت فعال داشته باشند و از نگاه بخشی و تخصصی به موضوع بازاریابی ماجراجویانه خودداری کنند.
بازاریابی ماجراجویانه در مقابل بازاریابی سنتی
تفاوت اصلی بین بازاریابی سنتی و بازاریابی ماجراجویانه در رویکردشان در قبال استراتژی و رشد نهفته است. بازاریابی ماجراجویانه به خاطر تمرکزش بر اکتشاف و آزمایش راههای جدید و شناسایی فرصتهای جدید بازار و تاکید بر روشها و استراتژیهای جدید و نوآورانه، برای استارتآپها و شرکتهای نوپایی مناسب است که به دنبال تاثیرگذاری حداکثری بر محیط پیرامونشان هستند. در واقع در بازاریابی ماجراجویانه، تمام فکر و ذکر مدیران و کارکنان شرکتها باید این باشد که فرصتهای بزرگ برای رشد و نوآوری کدامند و با ارائه کدام پیشنهادها به مشتریان میتوان به رشد مطمئن و دائمی دست یافت.
اما بازاریابی سنتی بیشتر بر استراتژیهای جاافتادهای تمرکز دارد که قبلا امتحانشان را پس دادهاند و در شرکتها و موقعیتهای دیگر، موثر عمل کردهاند. این استراتژی حاوی تاکتیکهایی است که باعث افزایش کارآیی و کارآمدی میشود. در مجموع، روشهای بازاریابی سنتی برای شرکتهای قدیمی و تثبیتشدهای مناسب است که به یک نوع ثبات و استحکام ساختاری و عملیاتی رسیدهاند و دارای رویکردهای محافظهکارانه و مبتنی بر حفظ وضع موجود هستند.
بر این اساس میتوان گفت که بازاریابی ماجراجویانه برای جذب مشتریان جدید و افرادی که سلایق و انتظاراتشان به سرعت تغییر میکنند مناسبتر است، حال آنکه بازاریابی سنتی بیشتر برای حفظ مشتریان موجود و قدیمی مناسب است.
علاوه بر این، بازاریابی ماجراجویانه در زمان توسعه محصولات جدید کاربرد دارد، حال آنکه روشهای سنتی بازاریابی برای مدیریت محصولات موجود مناسبتر هستند. در روشهای بازاریابی ماجراجویانه بر برقراری ارتباط با مشتریان به شیوههای سیال و متنوع و مدرن و مبتنی بر ارتباطات دوطرفه تاکید میشود، اما در بازاریابی سنتی بیشتر از روشهای استاندارد و عمدتا یکطرفه استفاده میشود.
در ضمن، بازاریابی ماجراجویانه بیشتر به دنبال جلب رضایت مشتری و اطلاعرسانی و آگاهیبخشی حداکثری به اوست، در حالی که هدف اصلی از بازاریابی سنتی عمدتا تحقق اهداف مالی و افزوده شدن بر سهم شرکتها از بازار است. همچنین باید دانست که عامل محرک و پیشبرنده اصلی بازاریابی ماجراجویانه، اکتشاف و کنکاش است، حال آنکه محرک اصلی بازاریابی سنتی داده است.
چرا بازاریابی ماجراجویانه مهم است؟
به جرات میتوان ادعا کرد که بازاریابی ماجراجویانه و جسورانه برای تمام شرکتهایی ضروری است که به دنبال تقویت و ارتقای برندشان هستند و میخواهند با بودجه بازاریابی محدودی که در اختیار دارند بیشترین و عمیقترین تاثیرات را بر مخاطبان و مشتریان داشته باشند. بنابراین، شرکتها میتوانند با استفاده بهینه از تکنیکهای بازاریابی ماجراجویانه و با صرف کمترین منابع، به بیشترین دستاوردها و بهترین نتایج نائل آیند و قویترین تاثیرها را بر مخاطبان هدفشان بر جا گذارند.
به طور کلی، بازاریابی ماجراجویانه بهترین گزینه ممکن برای استارتآپها و شرکتهای نوپایی محسوب میشود که به خاطر محدود بودن منابع مالی و انسانیشان، امکان استفاده از روشهای پرهزینه بازاریابی سنتی را ندارند. این نوع شرکتها، در صورت بهرهگیری درست و بهینه از بازاریابی جسورانه، میتوانند گوی سبقت را از رقبای بزرگ و صاحب نام خود بربایند و برنامهها و استراتژیهای مورد نظر خود را به بهترین شکل ممکن به مرحله اجرا درآورند و بازاریابی را به مزیت رقابتی اصلی خود در برابر شرکتهای بزرگ و قدیمی تبدیل کنند.سه مورد از مهمترین و کلیدیترین مزیتهای ناشی از به کارگیری روشهای بازاریابی ماجراجویانه، عبارتند از:
۱- تاثیرگذاری حداکثری با استفاده از منابع حداقلی
در روشهای بازاریابی ماجراجویانه، تلاش میشود حتی در سختترین شرایط مالی و با وجود حداقل منابع، بتوان بیشترین و عمیقترین اثر را بر جا گذاشت و با کمک گرفتن از عنصر خلاقیت و ابتکار، دست به پالایش روشها و استراتژیهای بازاریابی زد و در این زمینه موفق عمل کرد. یکی از مهارتهای کلیدی موردنیاز برای موفقیت در زمینه بازاریابی ماجراجویانه، مهارت حل مساله است که شرکتها را قادر میسازد برای مشکلات و چالشهای خاصی که در برابرشان ظاهر میشود، بهترین و خلاقانهترین روشها را انتخاب کنند.
به این ترتیب، آنها در نهایت به بهترین شکل ممکن به اهداف بازاریابی خود دست مییابند و میتوانند خیلی بیشتر از آنچه که خیلیها انتظارش را دارند تاثیرگذار و متقاعدکننده باشند.
یکی از واقعیتهای دنیای پر از رقابت امروز این است که اغلب استارتآپها و شرکتهای نوپا به خاطر محدود بودن بودجه و سرمایه مالی و انسانی، قادر به تاثیرگذاری مطلوب و عمیق بر مخاطبان و مشتریانشان نیستند. این موضوع برای شرکتهای بزرگ و نامدار، به خاطر چابک نبودن و کلیشهای عمل کردنشان اتفاق میافتد.
در نتیجه ما با انبوهی از مخاطبان و مشتریانی روبهرو هستیم که به دنبال یافتن بازیگری هستند که بتواند خواستهها و نیازهای واقعیشان را جویا شود و همان چیزی را که آنها طلب میکنند، به آنها ارائه دهد؛ دقیقا همان چیزی که از طریق بازاریابی ماجراجویانه قابل تحقق است. تجربه نشان داده فقط شرکتهایی که بازاریابی جسورانه را به کار میگیرند، میتوانند در این زمینه موفق عمل کنند و رضایت حداکثری مخاطبان را با صرف کمترین منابع کسب کنند.
۲- اولویت دادن به روابط با مشتریان
یکی از وجوه تمایز و برتری بازاریابی ماجراجویانه در مقایسه با روشهای سنتی بازاریابی به این واقعیت مربوط میشود که شرکتها با استفاده از بازاریابی ماجراجویانه میکوشند ارتباطی دوسویه و دائمی و صمیمانه با مخاطبان و مشتریانشان برقرار کنند و به جای اینکه بیشتر به دنبال کسب سود و منفعت مالی باشند، خود را به عنوان شرکتهایی که به دنبال برطرف ساختن نیازهای مشتریان هستند به اثبات رسانند. در واقع شرکتهایی که از بازاریابی ماجراجویانه بهره میبرند، موفق میشوند این ذهنیت را در میان مشتریانشان جا بیندازند که فقط به دنبال کسب سود و خالی کردن جیب آنها نیستند، بلکه هدف اصلیشان در بخش بازاریابی این است که به مشتریان در خصوص محصولات و خدمات اطلاعرسانی کنند.
به عنوان مثال، پیامدهای عمیق و گستردهای که همهگیری کرونا بر نحوه ارتباطگیری برندها و شرکتها با مخاطبان و مشتریان برجا گذاشت، موجب شد اغلب شرکتها به اطلاعرسانی و ارتباطات آنلاین از طریق رسانههای اجتماعی با مخاطبانشان تمایل پیدا کنند و از روشهای تبلیغاتی و بازاریابی سنتی و عمدتا حضوری و مستقیم فاصله بگیرند. همین فاصله گرفتن بود که باعث شد روشها و تکنیکهای جسورانه و مبتکرانه، بهویژه در بخش رسانههای اجتماعی و با استفاده از تکنولوژیهایی مانند واقعیت مجازی و واقعیت افزوده و هوش مصنوعی به سرعت در دنیای بازاریابی رواج پیدا کند. این تحول مثبت و بزرگ، باعث برتری یافتن روشهای بازاریابی ماجراجویانه بر روشهای سنتی و استاندارد پیشین شد.
۳- تشویق نوآوری در یک بازار رو به تکامل
بازاریابی ماجراجویانه این امکان را به شرکتها میدهد تا با آزادی عمل کامل دست به ریسک بزنند، استراتژیهای مختلفی را امتحان کنند و در بازارهای به شدت رقابتی امروز و فردا خود را از رقبا متمایز سازند و کلا طور دیگری فکر و عمل کنند. واقعیت این است که استارتآپها و شرکتهای نوپا برخلاف شرکتهای قدیمی و جاافتاده که اسیر تفکرات و ذهنیتهای برنده پیشین خود هستند، این توانایی را دارند که با جسورانه فکر کردن در زمینه بازاریابی و تبلیغات و با ماجراجوییهای پیاپی در زمان برقراری ارتباط با مشتریان، به آنها نزدیکتر شوند و تاثیرات بیشتر و عمیقتری بر آنها بگذارند.
در واقع بازاریابی جسورانه این توانایی را در شرکتها افزایش میدهد که خود را با جدیدترین تحولات در خواستهها و انتظارات مشتریان سازگار کنند و به سرعت و به بهترین شکل ممکن نسبت به آنها واکنش نشان دهند. برای این کار، آنها میتوانند از جدیدترین تکنولوژیها و خلاقانهترین روشها و کانالها بهره ببرند و کارهایی را که در روشهای سنتی و استاندارد بازاریابی امکان انجامشان وجود ندارد، به خوبی پیش ببرند.
آنچه که شرکتها باید قبل از اتخاذ روشهای بازاریابی جسورانه انجام دهند این است که ذهنیت ماجراجویی و ریسکپذیری و خلاقیت را در تمام برنامهریزیها و مقدمهچینیهای بازاریابی مدنظر داشته باشند و بدانند که قرار نیست تمام شرکتها و بازیگران بازار فقط با استفاده از روشهای استاندارد و جاافتاده موجود به موفقیت برسند و مخاطبانشان را تحتتاثیر قرار دهند. برای تاثیرگذاری حداکثری بر مخاطبان، آن هم با صرف کمترین هزینه و منابع ممکن، لازم است عنصر خلاقیت و نوآوری را همیشه و در همه جا مورد نظر داشت و استراتژیها و ابزارهای مختلفی را برای رسیدن به هدف و پیادهسازی برنامههای بازاریابی و تبلیغات مورد استفاده قرار داد و از کلیشهای عمل کردن و به کار بستن شیوههای سنتی و قدیمی اجتناب کرد.
بدون دیدگاه