در سالهای اخیر، سیل دادهها همراه با در دسترس بودن قدرت پردازش و ذخیرهسازی آنها، کسبوکارهای سراسر جهان را تشویق کرده استفاده از هوش مصنوعی را در دستور کار خود قرار دهند و به مزیت رقابتی از این مسیر برسند.
اما هوش مصنوعی توسط اکثر مدیران ارشد (سطحC) به عنوان یک شایستگی اصلی که سازمانها باید برای حفظ رقابت در درازمدت آن را تقویت کنند، درک نمیشود. یکی از زمینههای کلیدی استفاده از هوش مصنوعی برای کسبوکارها، عملیات اجراست.
راهحلهای هوشمند برای افزایش قابلیتهای سازمانی در یک محیط تجاری پیچیده ضروری هستند، زیرا عملیات کسبوکار اغلب با پیچیدگی اطلاعاتی گسترده مواجه است و نیاز به تصمیمگیری سریع دارد.
در این راستا، هوش مصنوعی به دلیل توانایی پردازش حجم زیادی از دادهها و ارائه بینشهای غنی در مورد شرکای تجاری و مشتریان کلیدی، پتانسیل ایجاد انقلابی در نحوه انجام فعالیتهای مرسوم را دارد. علاوه بر این، کاربردهای هوش مصنوعی برای هوشمندسازی بسیاری از فرآیندهای دستی پیشنهاد شده است که میتواند به کاهش تنگناها و افزایش بهرهوری عملیاتی در سازمان کمک کند.
در واقع، یک نظرسنجی اخیر در مورد مدیران تجاری که توسط موسسه گارتنر انجام شده، نشان داده که اکثریت افراد معتقدند هوش مصنوعی احتمالا در سالهای آینده یک پیشرفت کلیدی در کسب و کار آنها ایجاد خواهد کرد.
باوجود وعده هوش مصنوعی در بهبود فعالیتهای کسب و کار، بخش بزرگی از سازمانها هنوز برای ایجاد ارزش افزوده از سرمایهگذاریهای خود در هوش مصنوعی، در تقلا هستند. یک اجماع رو به رشد استدلال میکند که این امر به این دلیل است که سرمایهگذاریهای هوش مصنوعی نیاز به بهرهبرداری دقیق و توسعه در راستای عملیات سازمانی دارند.
در چنین فضایی، آنچه اهمیت دارد این است که هوش مصنوعی به عنوان یک شایستگی اصلی در کلیه فعالیتهای سازمانی درک شود و عملیات کلیدی توسط برنامههای کاربردی مناسب هوش مصنوعی فعال یا تقویت شوند. در حالی که برخی تحقیقات چالشهای مرتبط با پذیرش هوش مصنوعی را بررسی کردهاند، تا امروز در مورد چگونگی برنامهریزی سازمانها برای توسعه هوش مصنوعی و تبدیل آن به یک دارایی استراتژیک که میتواند برای کسب مزیت رقابتی مورد استفاده قرار گیرد، درک قابلتوجهی ایجاد نشده و در مورد تاثیر هوش مصنوعی و مکانیزمهای بالقوه تولید ارزش از چنین فناوریهایی، اطلاعات بسیار کمی وجود دارد.
تشریح ارزش هوش مصنوعی در کسبوکارها و چگونگی دستیابی به آن، برای کاهش تعداد ابتکارات شکستخورده در سازمانها و همچنین تسریع استقرار هوش مصنوعی در این نوع عملیات، بسیار مهم و حیاتی است. به طور مشابه، نظرسنجیها نشان میدهند در سازمانهایی که چالشهایی فراتر از چالشهای فنی دارند (مثل چالشهای تصمیمگیری مدیریتی و بوروکراسی اداری)، نگاه و بینش مدیران، مانع اصلی پذیرش و استفاده از هوش مصنوعی است. علاوه بر این، برای بسیاری از مدیران، ارزش پذیرش هوش مصنوعی هنوز مبهم است و این امر مانع از استقرار هوش مصنوعی در عملیات کلیدی سازمانی میشود.
مطالعهای که موسسه مشاوره مککینزی انجام داده، نشان میدهد محبوبترین موارد استفاده از هوش مصنوعی در سازمانها مربوط به بهینهسازی خدمات و فرآیندهای بنگاه به بنگاه (B۲B) است و پاسخدهندگان بیشترین ارزش را در این زمینه شناسایی کردهاند.
با وجود این، تحقق چنین ارزشی از سرمایهگذاریهای هوش مصنوعی هنوز با چالشهای متعددی مواجه است؛ بهویژه در ایجاد یک شایستگی هوش مصنوعی که بتواند به طور مداوم از الزامات تجاری پشتیبانی کند.
برای موفقیت سازمانی در عصر تحول دیجیتال و با هدف پایداری، مفهوم «شایستگی هوش مصنوعی» به عنوان یک شایستگی اصلی در سازمانها پیشنهاد شده است که نیاز به استقرار خلاقانه و هماهنگ هوش مصنوعی را برجسته میکند. سازمانهایی که قادر به توسعه شایستگی هوش مصنوعی هستند، میتوانند در برابر رقبایشان در بلندمدت، مزیت رقابتی ایجاد کنند. دلیلش هم این است که استقرار هوش مصنوعی، دارای ماهیتی منحصر به فرد است و به تلاش جامع از سوی نهادهای مختلف سازمانی برای تولید برنامههای کاربردی هوش مصنوعی که تقلید از آنها دشوار و ارزشآفرین باشد، نیاز دارد.
بهطور کلی، ایجاد و توسعه شایــــستـــگی هــوش مصنوعی میتواند قابلیتهای کسبوکار، و در ادامه عملکرد سازمانی را افزایش دهد.
از دیدگاه عملی، پژوهشها نشان میدهند که هنگام بهکارگیری هوش مصنوعی برای اهداف کسب و کار:
اول، مفهومسازی، درک درست و آگاهانه از مفهوم شایستگیهای هوش مصنوعی، بسیار مهم است.
مدیران باید از قابلیتهای ارائهشده توسط هوش مصنوعی آگاه باشند تا بتوانند به طور خلاقانه راههایی را برای استفاده از برنامههای هوش مصنوعی برای پشتیبانی از عملیات پیشنهاد دهند. این کار را میتوان با ارائه آموزش به مدیران در مورد پیشرفتهای مهم سالهای گذشته و در حوزه نمایش تجارب موفق انجام داد.
دوم، از نظر سازمانی، مهم است که مدیریت ارشد نهتنها منابع مالی مناسبی را برای توسعه پروژههای هوش مصنوعی اختصاص دهد، بلکه آزادی و زمان کافی را برای آزمایش رایگان نیز در نظر بگیرد.
یکی از عناصر کلیدی مفهوم شایستگیهای هوش مصنوعی، بُعد موضع پیشگیرانه است که بر اجازه دادن به مدیران و کارکنان برای آزمایش آزادانه ایدهها، تکنیکها و رویکردهای جدید مبتنی بر هوش مصنوعی در فرآیندها تمرکز دارد.
و سوم، لازم است مدیریت ارشد سازمان، همزمان با موارد قبلی، کسبوکار را به سمت کاربردهای ارزشآفرین هوش مصنوعی و انعطافپذیری برای بهکارگیری آن، سوق دهد. همچنین توجه به تنشهای فرهنگی و وجه نرم آن نیز بسیار اهمیت دارد. ایجاد تعادل بین این تنشها ممکن است برای بسیاری از مدیران چالشبرانگیز باشد و احتمالا به ویژگیهای خاص سازمان و تیم مدیریت ارشد بستگی دارد.
توسعه شایستگی هوش مصنوعی میتواند بر چند قابلیت کلیدی سازمانی، مانند مدیریت اطلاعات، برنامهریزی و اجرا اثرات موجی داشته باشد. تقویت چنین قابلیتهایی برای کسبوکارها ممکن است به انواع مختلف برنامههای هوش مصنوعی و فناوریهای مختلف برای پشتیبانی از آنها نیاز داشته باشد. بنابراین، به جای اتخاذ دیدگاهی محدود در مورد تقویت یک فعالیت خاص از طریق یک برنامه هوش مصنوعی هدفمند، مدیران باید چارچوب و منطقی را برای تبدیل هوش مصنوعی به یک قابلیت اصلی سازمان پرورش دهند.
به این ترتیب، آنها قادر خواهند بود قابلیتهای اساسی کلیدی را که از فعالیتهای کسبوکار پشتیبانی میکنند، تقویت کنند.
با افزایش توزیع، سرعت و تکامل بازارها، مهم است که سازمانها عملیات خود را از طریق برنامههای هوش مصنوعی بازمهندسی کنند تا با پیچیدگیها و سرعت تغییر موردنیاز همراه شوند. بنابراین، مدیران میتوانند از این یافتهها به عنوان شواهد تجربی اثربخشی چنین فناوریهایی استفاده کنند و آن را ابزاری برای دستیابی به مزیت رقابتی نسبت به رقبا در نظر بگیرند. از آنجا که توسعه شایستگیهای هوش مصنوعی به زمان نیاز دارد، احتمال بیشتری وجود دارد که سازمانهایی که زود و به طور مداوم سرمایهگذاری میکنند، شایستگیهای متمایزی را تحقق بخشند که میتواند به آنها در پیشی گرفتن از رقبا کمک کند.
انجام این کار مستلزم حمایت و تعهد بیشتر مدیر ارشد برای حضور مدیران در سمینارها، کارگاهها و رویدادهای صنعتی در مورد کاربردهای جدید هوش مصنوعی است.
علاوه بر این، تحقیقات تاکید میکنند که برخلاف سایر سیستمهای اطلاعاتی که در گذشته مورد توجه بودهاند، هوش مصنوعی در حوزه کسبوکار، کاربرد وسیعتری دارد.
بنابراین آنها به مجموعهای متنوعتر از مهارتهای جدید نیاز دارند. یک شایستگی هوش مصنوعی میتواند بر فعالیتهای مختلف مربوط به فعالیتهای کسبوکار تاثیر بگذارد. پس مدیران باید از پتانسیل توسعه شایستگی هوش مصنوعی آگاه باشند و آن را در اولویت کاری خود قرار دهند.
این الزاما به معنی توجه و تاکید بر ابزارها و فناوریها نیست، زیرا انواع مختلف تکنیکها و برنامهها دائما در حال ظهور هستند.
بدون دیدگاه