دولت جدید در چند روز گذشته سیگنالهایی از رویکرد متفاوت در مدیریت اجرایی کشور را نشان داده است. از طرفی مسائلی که با آنها روبهروست، بسیار پیچیده هستند و هر خطایی میتواند دولت را با مشکل مواجه کند.حل مسائل پیچیده به مشروعیت از جانب مردم (Legitimacy) نیاز دارد. دولت جدید در دوران «ماهعسل» خود بوده و مشروعیت اولیه را از انتخابات کسب کرده است و فضای اولیه برای انجام اصلاحات را دارد. بنابراین باید تلاش کند که نهتنها این مشروعیت را حفظ کند، بلکه باید آن را افزایش دهد. حفظ و افزایش مشروعیت پس از انتخابات، دیگر به شعارها وابسته نیست، بلکه به عملکرد موفقیتآمیز دولت در انجام اصلاحات بستگی دارد. حال سوال این است: چگونه میتوان با افزایش احتمال موفقیت، مشروعیت را افزایش داد و تنور اصلاحات را گرم نگه داشت؟
اولویتبندی برنامهها
دولت برای انجام هر گونه اصلاحی باید اولویتهای خود را مشخص کرده و براساس آن عمل کند. با فرض داشتن سبدی از برنامهها که از نظر فنی درست هستند، یعنی نظریه تغییر درستی دارند، یکی از شاخصهای کلیدی برای اولویتبندی، سادگی یا پیچیدگی آنها از منظر اجراست. چه بسیار برنامههایی که روی کاغذ زیبا و چشمنوازند؛ اما برای اجرا، دولتها در تله قابلیت افتاده (capability trap) و بهاصطلاح در گل گیر میکنند. باید توان نظام اداری و اجرایی ایران که براساس آمار بینالمللی کاهش یافته است، در طراحی و اجرای برنامهها در نظر گرفته شود. برای بررسی ظرفیت اجرایی برنامهها از ساده به پیچیده میتوان از چهار شاخص زیر بهره برد:
۱- تعداد کارگزاران درگیر اجرای برنامه
بهعنوان مثال، حذف ارز ترجیحی به تعداد محدودی کارشناس خبره نیاز دارد که راجع به نحوه حذف آن تصمیم بگیرند. حذف فیلترینگ نیز از این جنس است. در حالی که سیاستی مانند افزایش یادگیری دانشآموزان به مشارکت کارگزاران در لایههای مختلف اجرایی نیاز دارد.۲- میزان صلاحدید
آیا کارگزاران میتوانند براساس صلاحدید عمل کنند؟ بهعنوان مثال در دادن واکسن فلج اطفال کارگزاران زیادی وجود دارند؛ اما نمیتوانند براساس صلاحدید عمل کنند. اما در جمعآوری مالیات، مؤدیان مالیاتی میتوانند براساس صلاحدید عمل کنند.
۲- میزان صلاحدید
آیا کارگزاران میتوانند براساس صلاحدید عمل کنند؟ بهعنوان مثال در دادن واکسن فلج اطفال کارگزاران زیادی وجود دارند؛ اما نمیتوانند براساس صلاحدید عمل کنند. اما در جمعآوری مالیات، مؤدیان مالیاتی میتوانند براساس صلاحدید عمل کنند.
۳- منافع ذینفعان نهایی
ذینفعان نهایی خواستار موفقیت کارگزارند یا با آن مخالفند؟ به عبارتی اجرای برنامه دارد چیزی را به آنها میدهد یا چیزی را از آنها میگیرد؟ بهعنوان مثال، به آنها بیمه رایگان میدهی یا از آنها مالیات میگیری؟ برنامههای دارای ویژگی ارائه خدمت احتمال موفقیت بیشتری دارند. باید سعی شود در مواردی حداقل این دو ترکیب شوند. احتمالا اصلاحات حوزه انرژی از این جنس هستند. یکی از اشکالات تجربه سال بنزین سال ۱۳۹۸ این بود که حداقل در کوتاهمدت با اجرای برنامه داشت چیزی را از مردم میگرفت، بدون آنکه چیزی به آنها بدهد.
۴- شناخته شده بودن فناوری
آیا فناوری و دانش آن برنامه شناخته شده است یا نیاز به کشف دارد؟ مثلا روش مقابله با تورم خیلی شفاف است و در بیش از ۹۵درصد کشورها اجرا شده است؛ اما بهبود کارآیی بازار کار اینچنین نیست. بهعنوان مثال، برنامه رتبهبندی معلمان، فناوری شناختهشدهای نداشت. بستر نهادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت کشورهای مختلف کار را از منظر اجرایی پیچیده میکند و نباید دید سادهانگارانه به آن داشت.
نتیجهگیری و توصیه
به طور خلاصه، دولت باید سیاستهایی را به عنوان اولویت لحاظ کند که از منظر اجرایی قابلیت پیادهسازی و موفقیت بیشتری داشته باشند. این سیاستها باید شامل برنامههایی باشند که به طور نسبی کارگزار با تعداد کم و با صلاحدید کم دارند، منافع ذینفعان نهایی در آن لحاظ شده باشد و فناوری اجرای آن شناختهشده باشد. بهعنوان مثال، براساس این شاخصها، بین حذف بخشی از ارز ترجیحی و اصلاح بازار انرژی اولویت با حذف ارز ترجیحی است؛ زیرا کارگزار کم و با صلاحدید کم دارد و فناوریاش شناختهشده است. باید تلاش شود که در صورت حذف آن منافع بخشی از ذینفعان نهایی را حداقل برای کوتاهمدت در قالب پرداخت یارانه نقدی لحاظ کند.
با افزایش مشروعیت ناشی از اجرای موفق اصلاحات، دولت میتواند توان خود را بازیافته و گام به گام به سمت سیاستهای با پیچیدگی اجرایی برود که فناوری شناختهشده نداشته و نیاز به آزمون و خطا و کشف کردن دارند. در نهایت، توصیه میشود که دولت با این لنز اولویتهای اجرایی خود را طراحی و اجرا کند تا بتواند به موفقیتهای پایدار در اجرای اصلاحات دست یابد.
بدون دیدگاه