برای سنجش میزان مشارکت کارکنانتان لزوما احتیاجی به برگزاری نظرسنجی ندارید. گاهیاوقات فقط باید گوش کنید. اگر فقط یک کلمه وجود داشته باشد که نشان دهد کارکنان شما مشارکت بالایی دارند و متعهد هستند یا نه، آن یک کلمه احتمالا «ما»است. چرا؟ چون کارکنانی که خود را جزئی از سازمان میدانند نمیگویند «آنها» میگویند: «ما». کارکنانی که هنگام صحبت درباره سازمان و همکارانشان از لفظ «آنها» و مشتقاتش استفاده میکنند، ناخودآگاه سعی دارند فاصلهای بین خود و کارشان ایجاد کنند. بهعنوان نمونه در جواب پرسش کجا کار میکنید و کارتان چیست، کارکنان منفعل ممکن است بگویند: «من در شرکت Acme کار میکنم که شوینده خانگی تولید میکند.» اما کارکنانی که خود را بخشی از سازمان میدانند، با اشتیاق میگویند: «اوه، من در شرکت Acme کار میکنم. ما شویندههای خانگی بسیار باکیفیتی تولید میکنیم.»اینکه کارکنان خود را از سازمانشان جدا بدانند و در اشاره به همکارانشان از مشتقات «آنها» استفاده کنند، یک نشانه واضح است که خود را عضو ارزشمندی از مجموعه نمیدانند و احتمالا شما با بحران مشارکت کارکنان مواجهید.
درک مشارکت کارکنان
مشارکت کارکنان دقیقا یعنی چه؟ «دسیژن وایز» یک پلتفرم بازخورد کارکنان است که یکی از بهترین تعریفها را برای مشارکت کارکنان دارد. طبق تعریف این سازمان، مشارکت کارکنان یک وضعیت عاطفی است که در آن کارکنان نسبت به کار خود مشتاق و پرانرژی هستند و خود را متعهد میدانند. کارکنان متعهد از هر نظر بهترین خودشان را ارائه میدهند. به حداقلها بسنده نمیکنند و از قلب و روح و ذهن و دستانشان برای کار مایه میگذارند. رهبران سازمان چنین کارکنانی را به عنوان دستاندرکاران پویایی میشناسند که فرهنگ کاری مبتنی بر تعهد و ارائه کاری فراتر از انتظارات را بنا میکنند. واضح است که داشتن کارکنان متعهد، به سازمان و قابلیت شکوفایی آن در شرایط سخت تجاری کمک میکند، اما فقط زمانی که تفاوت بین اعمال و رفتار و نگرش کارکنان مدل «آنها» با کارکنان «ما» را مقایسه کنیم، متوجه عمق وخامت اوضاع میشویم و میفهمیم کارکنان «آنها» چقدر میتوانند برای سازمان زیانبار باشند.
خطر کارکنان «آنها»
از آنجا که کارکنان مدل «آنها» خود را عضو ارزشمندی از سازمان نمیبینند، کمتر احتمال دارد بازیکن تیمی خوبی باشند و بهگونهای با همکارانشان مشارکت کنند که به نفع سازمان باشد. کارکنان مدل «ما» خود را بخش جداییناپذیری از سازمان میدانند و اغلب بازیکنان تیمی خوبی هستند و هر روز بهترین نسخه کاری خود را سرکار میآورند. کارکنان «آنها» فقط در حدی تلاش میکنند که کار انجام شود. اما کارکنان «ما» پا را فراتر میگذارند تا مطمئن شوند ابتکارات مختلف شرکت با موفقیت همراه شود. کارکنان «آنها» از مشکلات محیط کار شکایت میکنند، کارکنان «ما» برای آن مشکلات راهحل پیدا میکنند تا سازمان سودآوری بیشتری داشته باشد. کارکنان «آنها» خدمات معمولی ارائه میدهند که مشتریان را تحتتاثیر قرار نمیدهد، کارکنان «ما» آنچنان خدماتی ارائه میدهند که مشتریان معمول را به طرفداران پروپا قرص برند تبدیل میکند. به طور خلاصه، کارکنانی که برای توصیف سازمان، تیم رهبری یا کارکنانش از کلمه «آنها» استفاده میکنند، احتمالا در مقایسه با کارکنانی که برای همکاران یا سازمانشان از کلمه «ما» استفاده میکنند، منفعلتر هستند. اگر تا به حال به گوشتان خورده که افرادتان هنگام صحبت درباره همکارانشان یا سازمانتان از واژه «آنها» استفاده کنند، احتمالا با مشکل سطح مشارکت کارکنانتان مواجهید. این مساله میتواند به برند شما آسیب بزند. خدمات ضعیف کارکنان ناامید، ناراضی یا به هر نحوی منفعل میتواند حتی هوشمندانهترین و خلاقانهترین کمپینهای بازاریابی، تبلیغاتی یا شبکههای اجتماعی را هم خنثی کند. هزینه عدممشارکت
اگر میخواهید برند و کسبوکار قویتری داشته باشید، احتیاج به تیم کارکنان به شدت متعهدی دارید که برای کمک به سازمان در مسیر دستیابی به اهداف تجاری و برندسازی خود سر از پا نشناسند. اگر کارکنان منفعلی دارید، به احتمال بسیار زیاد برای دستیابی به اهداف تجاری و برندسازی خود با مشکل مواجه خواهید شد. مشکل عدممشارکت میتواند هزینههای مستقیم مالی هم به همراه داشته باشد. براساس برخی برآوردها، کارکنان منفعل در مقایسه با همکاران متعهدشان ۳۷درصد بیشتر غیبت میکنند، بهرهوریشان ۱۸درصد کمتر است و ۱۵درصد سودآوری کمتری دارند. اگر این ارقام را به معادل پولیشان تبدیل کنیم، هزینه داشتن نیروی کار منفعل میتواند تا ۳۴درصد از حقوق سالانه او باشد! اگر مشکل عدممشارکت محدود به یک فرد خاص باشد، احتمالا آن شخص گزینه خوبی برای سازمان شما نیست و سازگاری کافی را با اهداف سازمان ندارد. اما اگر این مشکل در سطح سازمان وجود داشته باشد، کسبوکارتان نیاز به مداخله دارد و باید فورا به بحران انفعال کارکنانی که روی دستتان مانده رسیدگی کنید.
تقویت مشارکت کارمندان
چگونه کارکنان منفعل خود را به اعضای تیمی فوقالعاده متعهدی تبدیل میکنید؟ با برگزاری یک جشن سال نو که در آن کارکنان بتوانند به هزینه شرکت غذا و شیرینی بخورند و خوش باشند؟ با قرار دادن قفسه خوراکی رایگان که کارکنان بتوانند در طول روز از آن استفاده کنند؟ یا ابتکاری که در آن به صورت خودکار روز تولد کارکنان برایشان مرخصی با حقوق ثبت شود؟ قطعا هیچکدام از این مزایا بد نیستند. در حقیقت آژانسی که خود من بنیانگذارش بودم سالهای سال قفسه تنقلات رایگان داشت، برای تولد هریک از اعضای تیم جشن کوچکی میگرفتیم و جشن ناهار آخرین روز سال داشتیم تا سال را با حال خوش و خاطره خوبی به پایان برسانیم. اما این مزایا نمیتوانند به تنهایی عامل مشارکت کارکنان باشند. اگر به دنبال مدل سادهای میگردید که سطح مشارکت کارکنان را بالا ببرید و کارکنانتان را از ستون کارکنان «آنها» زیر ستون کارکنان «ما» بکشید، احتمالا باید نگاهی به کتاب «انگیزه» نوشته دنیل پینک بیندازید. پینک در کتابش سه مورد را شناسایی میکند که واقعا به کارکنان انگیزه میدهد. این سه مورد عبارتند از: استقلال، تسلط و هدف. منظور از استقلال، تمایل کارکنان برای هدایت زندگی حرفهایشان یا دستکم داشتن حق اعمال نظر در آن است. تسلط به میل به بهبود دائمی در زمینهای که مهم تلقی میشود اشاره دارد، در حالی که هدف به میل به انجام کاری فراتر از خودمان برمیگردد. راههای زیادی برای ادغام این سه عنصر در محل کار وجود دارد.
با دقت گوش کنید
اگر به دنبال دادههای محکم و قابل اتکایی در خصوص سطح مشارکت کارکنان در سازمان خود هستید، یک گزینه قوی برگزاری نظرسنجی سطح مشارکت کارکنان یا شاخص خالص وفاداری (eNPS) یا هر دو است. میتوانید تیم تحقیقاتی مجربی را استخدام کنید تا این نظرسنجیها را برایتان انجام دهند یا میتوانید از یکی از قالبهای آماده شرکتهایی همچون Typeform، SurveyMonkey، یا Qualtrics استفاده کنید که برخیهایشان رایگان هستند.
اما اگر با دقت به نحوه صحبت کارکنان درباره سازمانتان یا همکارانشان گوش داده باشید، احتمالا خودتان میدانید کارکنانتان واقعا چقدر متعهد هستند. یادتان باشد که کارکنان متعهد هنگام صحبت از سازمان از لفظ «آنها» استفاده نمیکنند، برای آنها سازمان یک «ما»ی متحد است.
بدون دیدگاه